زمان و مکان قصهگویی
قبل از برگزاری جلسهی قصهگویی، قصهگو باید از آمادگی مخاطبان خود برای شنیدن قصه آگاهی داشته باشد و حتی حساسیت شنوایی آنها را تا حدودی بسنجد. علاوه بر آن آگاهی با وجود سلامتی شنوایی مخاطبان، صداهای اضافی محیط
نویسنده: محمد حنیف
قبل از برگزاری جلسهی قصهگویی، قصهگو باید از آمادگی مخاطبان خود برای شنیدن قصه آگاهی داشته باشد و حتی حساسیت شنوایی آنها را تا حدودی بسنجد. علاوه بر آن آگاهی با وجود سلامتی شنوایی مخاطبان، صداهای اضافی محیط مانع برقراری ارتباط سالم میشود. بیشک انتخاب مکان نامناسب، همراه آلودگی صوتی، باعث از هم گسیختگی تمرکز شنوایی مخاطبان میشود. پس در درجهی اول مکان قصهگویی باید آرامش داشته باشد و با محیطی که کلاسهای آموزشی در آنها برگزار میشود، متفاوت باشد. توصیه شده است که اگر قصهگو مجبور به اجرای برنامه در کلاس است، با تغییراتی در آرایش صندلیها (چیدن نیم دایرهای) و ایجاد فضایی متفاوت با فضای آموزشی، میتواند تنوع لازم را برای دانشآموزان فراهم آورد. نحوهی نشستن قصهگو و مخاطبان نیز از جمله مواردی است که در بحث مربوط به مکان قصهگویی به آن توجه میشود، زیرا اگر مخاطبان برنامهی قصهگویی در محل نامناسبی نشسته باشند و یا در معرض سرما و گرما و سرو صدا و آلودگیهای دیگر باشند، آمادگی لازم برای شنیدن قصه و شرکت در برنامهی قصهگویی را نخواهند داشت. قصهگو نیز باید در مکانی قرار گیرد که مخاطبان به راحتی بتوانند او را ببینند.
متفاوت بودن فضای قصهگویی به معنی غیرعادی و عجیب بودن محیط قصهگویی نیست؛ زیرا در آن صورت مخاطبان به جای شرکت در جلسهی قصهگویی مشغول کشف فضای عجیب پیرامون خود میشوند.
در مورد قصهگویی در فضای آزاد نیز توصیههایی شده است که خلاصهی آن چنین است: (1)
1- سرسبز بودن فضای آزاد.
2- سکوت و آرامش محیط.
3- دوری از باران و برف و گل آلوده بودن زمین و گرمای فزاینده و تابش مستقیم آفتاب.
4- نزدیک بودن بچهها به هم و نیز به قصهگو.
5- رساتر بودن.
هارلین گیسلر (2) مکانهایی را که میتوان قصهگویی را در آن جا اجرا کرد، چنین بر میشمرد:
برنامههای اردو، موزهها، اماکن مذهبی (مساجد، کلیساها، کنیسهها ...)، کلوپهای شبانه، قهوهخانه ها، پارکها، برنامههای خاص، انجمنها، رادیو، اعیاد و جشنها، مدارس، مراکز جمع شدن شهروندان مسن، انجمنهای تاریخی، تلویزیون، بیمارستانها، دانشگاهها، هتلها، نمایشهای متنوع، تفریگاهها، کلوپهای زنانه.
هر یک از این مکانها برای زمان خاصی قابلیت اجرای قصهگویی دارند، اما در مجموع، همهی قصه گویان، تمامی مکانهای فوق را مناسب اجرای قصهگویی نمیدانند. برای مثال فولکه تگادف معتقد است که بازار و قهوهخانه، مکان مناسبی برای اجرای نقالی و قصهگویی نیست. (و این در حالی است که نقالی قهوهخانهای، تنها نوع زندهی نقالی در ایران است). او شیوهی انتخاب مکان قصهگویی را چنین تعریف میکند: «من در مورد راهی که باید طی کنم و چیزی که باید باشم، مدتهای مدید به تفکر و تعمق پرداختم. تمام جنبههای این کار را در نظر گرفتم و بعد شروع به کار کردم و به همین دلیل معتقدم داستانگویی باید وظیفهای فراتر از القای داستانهای قدیمی یا ایجاد سرگرمی داشته باشد. من نمیخواهم داستانهایم را در پارکها، زیر سایهی درختان یا در بازارها و رستورانها و قهوهخانهها نقل کنم، چرا که احساس میکنم این مکانها جای مناسبی برای داستانگویی نیستند. با این هنر همخوانی ندارند؛ نوزده سال پیش، هنگامی که کارم را شروع کردم، جز چند نفر در امریکا هیچ کس به این هنر نپرداخته بود. من از همان ابتدا کارم را در سالنهای کنسرت و تئاترهای کوچک شروع کردم، البته به سبک جدید نه با کلیشههای قدیمی که همه انتظار آن را داشتند. هرگز به مکانهای خرید و فروش و قهوهخانهها و رستورانها نخواهم رفت، به این علت که در این گونه مکانها هرگز نمیتوان فضای خاص مورد نیاز این هنر را ایجاد کرد. داستانگویی نیاز به مکانهای آرام و ساکت دارد و به غیر از کلماتی که داستانگو بر زبان میآورد، نباید چیز دیگری بیان شود. » (3)
با توجه به نوع قصهها نیز میتوان مکان قصهگویی را انتخاب کرد، زیرا تناسب مکان قصهگویی با موضوع قصه نیز، در تأثیرگذاری قصه نقش مهمی دارد. هارلین گیسلر انواع داستانهایی را که برای گفتن وجود دارد، چنین بر میشمرد:
- داستانهای حادثهای accidental story
- داستانهای تاریخی Historical story
- تمثیلها allegories
- داستانهای تعطیلات Holliday story
- قصیدهها ballad
- داستانهای لطیفهدار anecdotal fiction
- قصههای مربوط به حیوانات beast tales
- داستانهای مذهبی Bible stories
- قصههای زندگی life story
- قصههای رزمی Epic story
- داستانهای ادبی literary story
- افسانهها Legends
- داستانهای اخلاقی parables
- افسانههای جن و پری Fairy tatles
- قصههای منظوم story poems
- قصههای خانوادگی family story
- قصههای اغراقآمیز tar rales
- قصههای ارواح ghost story
- داستانهای واقعی true stories
برای هر یک از انواع قصهها مکان خاصی مناسب است. برای مثال قصههای تاریخی را میتوان در موزهها اجرا کرد. در مساجد، کلیساها، کنیسهها و دیگر مکانهای مذهبی میتوان از قصههای مذهبی سود جست. داستانهای ادبی و اخلاقی را میتوان در آرامگاههای مشاهیر ادبی نقل کرد و در کنار مجسمهی شعرای حماسی و یا در محل رزمگاه دلاوران و مقابر شهدای یک قوم، میتوان از قصههای حماسی استفاده کرد. (4)
زمان قصهگویی
مسئولان و برنامهریزان کلاسهای فوق برنامهی کودکان، معمولاً ساعات خاصی را برای قصهگویی تعیین میکنند و به اطلاع کودکان میرسانند، در حالی که با این اقدام بچهها قصهگویی را هم ردیف تکالیف دیگر میبینند. وجود اجبار در هر امری، حتی اگر تفریح باشد، مانع حصول نتیجهی مناسب برای آموزگاران و مربیان تربیتی میشود. بسیاری از قصهگویان و پژوهشگران این وادی معتقدند که نمیتوان زمان مشخصی برای برنامهی قصهگویی تعیین کرد و آن را جزئی از برنامههای درسی دانشآموزان به شمار آورد. قصهگویی معمولاً بدون تعیین وقت قبلی و با یک بهانهی مناسب آغاز میشود.مصطفی رحماندوست معتقد است که قصهگو میتواند بدون برنامهی قبلی و به دنبال بازی شورانگیزی، یا شنیدن خبر و صدایی، یا پرواز کبوتری یا عبور هواپیمای مخاطبانش را در تعقیب آنچه روی داده است، به شنیدن قصهای ترغیب کند. مثلاً اگر قصهگو میخواهد قصهای از یک سرزمین دوردست بگوید، پرواز یک کبوتر یا یک هواپیما، مقدمهی خوبی برای شروع برنامهی قصهگویی است. هم چنین اگر قصد داریم قصهای با پیام هم بستگی، اتحاد، دوستی و از این قبیل بگوییم، بازیهای گروهی بچهها مقدمهی خوبی برای بهتر رساندن پیام قصه ایجاد میکند. هم چنین بعد از یک بازی پر هیجان والیبال یا فوتبال که تیمی در آن شکست خورده و تیم دیگری به پیروزی رسیده است، موقعیت مناسبی برای گرفتن قصههایی پدید میآید که موضوع آنها بدیِ غرور یا امکان پیروزی پس از شکست است. (5)
خوشبختانه در بعضی برنامههای تلویزیونی خاص کودکان و نوجوانان، قبل از قصهگویی، نمایش کوتاهی در مورد موضوع قصه اجرا میشود و سپس قصهگو همان بازیگران را دور هم جمع میکند و برایشان قصهای با موضوع نمایش مورد نظر روایت میکند.
چمبرز هم معتقد است که زمان قصهگویی باید از هرگونه قید رها باشد و باید قصهگویی برنامهای غیررسمی تلقی شود. او هم چنین تأکید میکند که قصهگو باید کودکان را برای چگونه گوش دادن راهنمایی کند. فاش نکردن نام و پیام قصه، دایرهای نشستن مخاطبان و در معرض دید بودن قصهگو از دیگر مواردی است که چمبرز در مورد زمان و مکان قصهگویی بیان میکند. (6)
بسیاری بر این اعتقادند که شب و کنار گرمای آتش، بهترین زمان و مکان برای قصهگویی است. بسیاری قصهگویی را در مکانهایی مثل جنگل، کنار رودخانه و در محل برپایی اردوها تأکید کردهاند.
پینوشتها:
1. چمبرز، دیویی: پیشین، ص 42.
2. Geisler, Harlynne: storytelling
حنیف، محمد؛ (1389)، قصهگویی در رادیو و تلویزیون، تهران: انتشارات صدا و سیما، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}